تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
ای کاش آن مدیر بی لیاقت خودش استعفا می داد

ای کاش آن مدیر بی لیاقت خودش استعفا می داد

فردی داشت تعریف دوران مدیریت خویش را در جایی نقل می کردودر قسمتی از صحبت هایش مطرح کردکه افراد زیردستم را هم به تازگی عوض کردم و افرادی مطیع تری را آورده ام. قبلاً افراد من با سواد، متخصص و با سابقه بودند و این سواد و تخصص باعث غرور و خود بزرگ بینی در آنها می شد و می گفت که من   مجبور شدم افراد ضعیفتر اما مطیعتری را وارد مجموعه تحت مدیریتم کنم. و می گفت به نظر من زیادی هم متخصص و با سابقه باشند خوب نیست. حرف شنوی مهمتر است.

اما یکی از میان جمع در آمد وعملکرد اورا زیر سوال برد وبه او گفت :

مشکل شما ازتخصص زیادی کارمندان نبوده و نیست بلکه ازناتوانی وبی لیاقتی خودتان است . بهتربود خودتان استعفاء می دادید وبه اداره کوچکتری با دوسه کارمند می رفتید تا توان اداره وکنترل افرادتان را داشته باشید . وچون لیاقت وشایستگی نداشتید وبا لیاقت به مشاغل مدیریتی نرسیدید بدین ترتیب مها کارمندان قوی از کنترل شما خارج شده است


برچسب ها : ,
ليست صفحات
تعداد صفحات : 141
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 141 صفحه بعد